۱۳۸۶ آبان ۱۱, جمعه

‹‹ بيانيه اعلام مواضع پيرامون جبهه چپ كارگری ››

پس از همکاری چند ماهه و نسبتا موفقیت آمیز رادیکال ترین نیروهای بدنه چپ جنبش دانشجویی در قالب «جبهه چپ رادیکال» و برگزاری حائز اهمیت و پیروزمندانه 16 آذر و 8 مارس 1385 ، گروهی از افراد با انتقاد نسبت به برخی سیاست ها و سبک کار جریان غالب جبهه چپ رادیکال و اعتراض به عدول این جریان از پرنسیپ های فعالیت جبهه ای و طرح بحث اخراج کسانی که در برابر سیاست گزاری های کلی جریان غالب چپ رادیکال تمکین نمی کنند،اعلام خروج از جبهه چپ رادیکال نمودند ؛ و با توجه به اینکه جبهه چپ رادیکال عملا به یک جریان واحد تقلیل یافته و گرایشات گوناگونی در بین معترضین موجود بود، اقدام به تشکیل جبهه چپ کارگری نمودند.جبهه چپ کارگری که از لحاظ فرم ، به واسطه برتافته نشدن حضور برخی نیروها در قالب شبه فراکسیون درون جبهه چپ رادیکال ، درشرایط خاصی به موسسین آن تحمیل گردید، از ابتدا بر آن بود که ماهیت جبهه ای را رعایت نموده و با رفع انتقاداتی که به چپ رادیکال وارد می دانست، سطح فعالیت ها را چه در درون جنبش دانشجویی و چه در پیوند با دیگر جنبش های اجتماعی و به ویژه جنبش کارگری، به گونه ای کاملا ارگانیک و با افق سوسیالیستی ارتقاء بخشد و به جاي آنكه بر طبل افتراق بكوبد و بر اختلافات زاييده محفل گرايي درون جنبش سوسياليستي دامن زند، زمينه را براي اتحاد عمل جدي ترين و پيگيرترين نيروهاي درون جنبش فراهم آورد.اما آنچه در ارزیابی چند ماهه این جبهه بیش از همه جلب نظر می نماید ، بی پرنسیپی، نوعي اپورتونيسم و انحراف از اهداف اولیه تشکیل این جبهه است که توسط برخی افراد که خود را از رهبران!! و بنیان گزاران چپ کارگری نامیده اند صورت گرفته است و به دليل ناپيگير بودن و بي تفاوتي اغلب سايرين، با هيچ مقاومت و انتقادي مواجه نگرديده است._ حضور ناگهانی برخی افراد دارای تمایلات و تحرکات راست روانه و کاملا خارج از مدار اصولیت کمونیستی، که ابدا انتقادی نسبت به گذشته نپذیرفتنی خود ننموده بودند در این جبهه، اولین امتیاز منفی بود که آگاهانه و براساس مناسبات دوستانه، ،هم شهرانه (یا بهتر بگوییم قرابت های فرصت طلبانه بر سر برنامه های مشترک) توسط رهبران!! مذکور به این جبهه تعلق گرفت._ افراد مذکوربا درج مقالات و اتخاذ مواضعی _بدون هیچ گونه هماهنگی و اطلاع رسانی که عملا موضع مجموعه چپ کارگری تلقی گردیده است_ اعتبار و سابقه مخدوش و بازبيني نشده خود را در پس نظرگاه مشخص و پالوده برخي همکاران خويش در جبهه، و با بهره گيري از فضاي ملتهب و آشفته حاكم بر مناسبات جنبش پنهان نمودند، و با آرزوی قلبی پیمودن چند ماهه ره چند ساله، رفتارهای افراطی از خود به نمایش گزاردند و عملا موضع چپ کارگری را از حالت ایجابی به موضع سلبی (صرفا علیه مواضع و استراتژی های جریان چپ رادیکال ) تقلیل دادند که این انحرافی آشکار از اهداف جبهه بود._ هم چنین در شرایطی که دیگر اعضاء جبهه چپ کارگری بر طبق مسئولیت ووظایف محوله خود در جنبش کارگری ارتباطات گسترده ای را با محافل و کمیته های موجود رقم زده بودند، این افراد به گونه ای رقابت جويانه و پنهانكارانه اقدام به فعالیت و برقراری ارتباطاتی با گروه های موازی نمودند و به مثابه یک زائده، دنباله رو راست ترین جناح ها در برخی سندیکاها و کمیته هماهنگی( و مشخصا طرفداران جریان لغو کارمزدی) گردیدند و درست همان کارویژه ای را که امثال حکیمی و جریان کمیک اش در جنبش کارگری ایفا می کنند را در بین جریانات دانشجویی بر عهده گرفتند.یعنی علی رغم ژست ها و مدعاهاي بعضا فوق العاده رادیکال و با یدک کشیدن عنوان« کارگری»،عملا به هرچه قوی تر شدن صفوف رفرمیست ها و انحلال طلبان یاری رساندند._ خیالات خام و کودکانه ای که بیشتر از نوعی اعتماد به نفس کاذب و تحت تاثير جو في مابين ایشان نشات می گرفته است، تا بدانجا پیش رفت که این افراد ، با تصور نفوذ و ایجاد انشقاق در بین نیروهای سوسیال دموکرات و لفت لیبرال، با هدف جذب نیرو!!از میان آنان،عملا به سبب فقدان نظرگاه منسجم ، در دام رفرمیسم و سوسیال دموکراسی غلتیده و به دشمنی و کارشکنی علیه دیگر نیروهای رادیکال برخاستند._ ارتباطات منحط و پنهانكارانه با افراد و ارگان های معلوم الحالی که حتی به زور و ضرب هم جزئی از جنبش چپ و سوسیالیستی تلقی نمی گردند و بدنه جنبش نولیبرالی کنونی ایران را تقویت می کنند و اقدام به همکاری و فعالیت مشترک با هواداران و پس مانده های آخرین کمدی( یا بهتر بگوییم شیادی) فراکسیون بازان نا کام، سندرم جلسات و حلقه های متعدد با برخی مارکسیست های انقلابی!! نوظهوری که سیر دگردیسی شان از هوچی گری به مارکسیسم مشکوک و در بهترین حالت مضحک می نماید و در نهایت، تلاشی مذبوحانه جهت هم گرا نمودن راست ترین گرایشات موجود در جنبش دانشجویی، کارگری و... از دیگر دستاوردهای این افراد به شمار می رود._ چندین مورد صدور بیانیه برخلاف توافقات اعضاء جبهه در باره محتوای بیانیه ، صدوربیانیه بدون هیچ گونه هماهنگی بر سر مسائل مشخص، اعلام ائتلاف در صدور بیانیه با ارگان ها یا افراد مجهول الهویه خلاف توافقات درون جبهه و عملا سعی در پیشبرد برنامه ها و سیاست های محافل و جریاناتی بیرون از جبهه چپ کارگری که به گونه ای پنهانکارانه روابطی با آنان ترتيب داده شده بوده است، از دیگر موارد مذبوح و خارج از پرنسیپ های فعالیت جبهه ای است که توسط این افراد صورت پذیرفته است.تشکیل جبهه چپ کارگری اگرچه سکوی پرتاب و اشتهار برخی افراد گردید و انتظار می رفت که اینان خود را در قبال این امر مسئول و پیگیر بدانند و به مثابه کمونیست هایی صادق در موقعیت حساس کنونی ایفاء نقش نمایند، اما جاه طلبی افراطی و رقابت جویی های شخصی ایشان غلبه داشته و موجبات کژروی و انحراف از معیاربرخی افراد این جبهه را فراهم آورده است.از این جهت ما به عنوان پایه هاي اصلی تشکیل این جبهه، در این برهه بسیار ضروری و خود را مسئول می دانيم که نسبت به این انحرافات آشکار _كه كماكان تداوم دارد _ به دیگر رفقا هشدار داده و با در نظر داشتن بی توجهی آگاهانه افراد مذکور به تذکرات جهت اصلاح رویه اکیدا نامطلوب و خارج از اصولیت کمونیستی رهبران !! نامبرده و نیز عمق و شدت این انحرافات و زیر پا نهاده شدن خطوط قرمز ، پروژه چپ کارگری را خاتمه يافته تلقی و اعلام نمایيم.
امضاء:
پريسا نصرآبادي
احسان صفار

هیچ نظری موجود نیست: