مبارزه ي جنبش دانشجويي جزئي از مبارزه ي جنبش هاي اجتماعي(کارگري، زنان، اقوام تحت ستم، جوانان و...) براي ساختن دنيايي انساني است. دنيايي که در آن خبري از استثمار انسان ها و مناسبات استبدادي سرمايه داري نيست. دنيايي که در آن اثري از ستم جنسي نيست. دنيايي که در آن انسان ها آزادانه سرنوشت خويش را تعيين مي کنند.
جنبش دانشجويي بر پايه ي منافع عيني و مشخصي که از نفس دانشجو بودن نشات بگيرد شکل نمي گيرد. به خصوص در کشورهايي که حاکميت مستبدتري دارند دانشگاه به تريبون اعتراض جامعه تبديل مي شود. صف بندي نيروهاي سياسي در دانشگاه، نه امري تصادفي، که نمودي از صف بندي سياسي و طبقاتي در جامعه است. جنبش دانشجويي مي تواند و بايد به عنوان يک نيروي سياسي موثر در کنار ديگر جنبش هاي اجتماعي ايفاي نقش کند.
طي يک سال گذشته شاهد گسترش سرکوب جنبش هاي اجتماعي و از آن جمله سرکوب جنبش دانشجويي بوده ايم. توطئه و پرونده سازي عليه فعالين جنبش دانشجويي، بازداشت، اخراج و تعليق شمار زيادي از فعالين اين جنبش، کنترل پوشش دختران دانشجو و سهميه بندي جنسيتي تنها گوشه اي از پرونده ي سرکوب جنبش دانشجويي بوده است. در مقابل اما شاهد مقاومت محلي، محدود و غير متشکل دانشجويان بوده ايم. ضرورت مقاومت سراسري و پيگيرانه به صورت بلاواسطه اي به مساله ي تشکل هاي مستقل دانشجويي گره مي خورد. تشکل هايي که از تمام جناح هاي حاکميت مستقل هستند و مرزبندي روشني با دخالت خارجي در تعيين سرنوشت مردم ايران دارند. تلاش براي ايجاد تشکل هاي مستقل دانشجويي با استراتژي کلان پيوند با ديگر جنبش هاي اجتماعي همسوست.
طي سال هاي گذشته دفتر تحکيم وحدت کوشيد تا با طرح استراتژي "دموکراسي خواهي" جنبش دانشجويي را به زائده ي دانشجويي اصلاح طلبان دوخردادي تبديل کند. همچنين طرح هاي "رفراندوم"، "انقلاب هاي رنگي و مخملي" و نيز دفاع آشکار از حمله ي نظامي آمريکا از سوي طيف هاي جداشده از دفتر تحکيم وحدت در برابر جنبش دانشجويي قرار گرفت. "دوري از قدرت و ديده باني جامعه ي مدني" هم براي بندبازي ميان دو استراتژي تبديل شدن به بال دانشجويي اصلاح طلبان دوخردادي يا آژيتاتورهاي حمله ي نظامي آمريکا مطرح شد. در اين ميان دانشجويان سوسياليست با شعار اتحاد با جنبش هاي اجتماعي به صحنه آمده اند تا دنيايي انساني را با تکيه بر قدرت توده هاي مردم بنا کنند. "چپ کارگري" هم بحث محوريت "جنبش کارگري" را در اتحاد جنبش دانشجويي مطرح کرده است چرا که طبقه ي کارگر را تنها طبقه ي با زنجيرهاي راديکال مي داند که مي تواند افق هاي سياسي مشخصي را در برابر ديگر جنبش هاي اجتماعي قرار دهد. طبقه اي که با رهايي خويش جامعه را آزاد خواهد کرد.
بر پايه ي اين ملاحظات بايد 16 آذر را به روز مبارزه عليه استبداد سرمايه داري و ستم جنسي تبديل کنيم. بايد فرياد همبستگي با جنبش هاي کارگري، زنان، معلمان، پرستاران، جوانان و اقوام تحت ستم سر دهيم. در اين ميان هر يک از گرايشات مختلف جنبش دانشجويي مي بايست به طرز شفافي خواسته هاي خود را رو به جنبش دانشجويي اعلام نمايد لذا چپ کارگري دانشگاه هاي ايران خواسته هاي حداقلي خود را به شرح زير اعلام مي دارد:
1- آزادي بي قيد و شرط دانشجويان زنداني(صباح نصري، هدايت غزالي، احمد قصابان، جواد عاليخاني، مجيد توکلي، احسان منصوري و ياسر گلي)
2- به رسميت شناخته شدن حق تحصيل براي همه ي دانشجويان و در نتيجه لغو احکام تعليق دانشجويان و بر چيده شدن موانع ادامه ي تحصيل دانشجويان ستاره دار.
3- انحلال حراست دانشگاه ها، کميته هاي انصباطي و ستادهاي گزينشي وزارت علوم.
4- خروج نيروهاي شبه نظامي و سرکوبگر بسيج از دانشگاه.
5- پايان دادن به بازنشسته کردن اجباري و اخراج علني استادان دگر انديش.
6- توقف برخورد با انجمن هاي اسلامي، شوراهاي صنفي و انجمن هاي علمي، هنري و فرهنگي. 7- ايجاد تشکل مستقل دانشجويي.
8- برچيده شدن تبعيض و تفکيک جنسيتي در تمام حوزه هاي دانشگاه و جامعه و از آن جمله پايان دادن به طرح سهميه بندي جنسيتي.
9- برچيده شدن دوربين هاي مدار بسته اي که براي کنترل رفتار دانشجويان در دانشگاه ها نصب شده اند.
10- به رسميت شناخته شدن حق آزادي پوشش در دانشگاه و جامعه و در نتيجه برچيده شدن بساط طرح "ارتقاي امنيت اجتماعي" در جامعه و کنترل پوشش دختران دانشجو در دانشگاه.
11- توقف فيلترينگ سايت هاي اينترنتي در دانشگاه و جامعه.
12- رفع توقيف از نشريات توقيف شده ي دانشجويي و آزادي انتشار نشريات دانشجويي.
13- پايان يافتن يورش هاي پياپي به دانشگاه و تجسس خوابگاه ها.
14- به رسميت شناخته شدن حق تحصيل رايگان عمومي، توقف خصوصي سازي دانشگاه و خوابگاه هاي دانشجويي و پرداخت کمک هزينه به دانشجويان.
15- کنترل و اداره ي دانشگاه ها و خوابگاه هاي دانشجويي توسط شوراي دانشجويان، اساتيد و کارکنان دانشگاه.
16- آزادي بيان بي قيد و شرط.
17- لغو مجازات اعدام و جنايت ضد انساني سنگسار.
18- به رسميت شناخته شدن حق اقوام تحت ستم براي تحصيل به زبان مادري و تصميم گيري در مورد سرنوشت آني و آتي شان.
19- توقف اخراج مهاجران افغاني و به رسميت شناخته شدن حق آموزش رايگان براي کودکان افغاني.
20- الغاي قوانين تبعيض آميز و زن ستيز و از آن جمله قوانين مجازات اسلامي، مدني و کار.
21- آزادي بي قيد و شرط فعالين جنبش زنان(مريم حسين خواه و جلوه جواهري) و لغو احکام صادره عليه فعالان جنبش زنان (مريم ضيا، دلارام علي و عاليه اقدام دوست)
22- حقوق برابر براي کار برابر زنان.
23- ايجاد تشکل هاي مستقل کارگري.
24- به رسميت شناخته شدن حق اعتصاب.
25- لغو قراردادهاي موقت و سفيد امضا، توقف خصوصي سازي کارخانه ها و ايجاد کنترل کارگري بر امر توليد.
26- آزادي بي قيد و شرط فعالين کارگري(محمود صالحي، ابراهيم مددي، رضا دهقان و منصور اسالو) و لغو احکام صادره عليه فعالين کارگري و معلمان.
27- پرداخت حقوق معوقه ي کارگران و افزايش دستمزد کارگران.
28- تصويب لايحه ي هماهنگ پرداخت و افزايش حقوق معلمان و کارکنان آموزش و پرورش.
29- الغاي تمامي قوانين ضد کارگري.
30- به رسميت شناخته شدن سن 18 سال تمام براي تمايز کودکان و بزرگسالان.
چپ کارگری دانشگاه های ايران
11 آذر 86
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر