آذر امسال در حالی به نیمه میرسد که اوین مفتخر به حضور بهترینهای جنبش دانشجویی در بطن خود است .و دانشگاه رو سیاه از مواجهه با خشم دانشجویان آزادی خواهی است که یک صدا رهایی هم درسانشان را طلب میکنند.آذر به نیمه رسیده است و سه اهورای امیر کبیر همچنان در بندند.آن سه به بند کشیده شدند تا با مقاومت شان در برابر شکنجه های ناجوانمردانه ی دشمنان قسم خورده آزادی ، پیغامی باشند برای 3 یار دبستانی به خون غلتیده در 16 آذر 1332 ؛ که تجدید پیمانی کنند با آرمانهای آن 3 آذرخش همیشه جاویدان.چه شباهت عمیقی است بین این دوستان در بند و سه آذر اهورایی و چه شباهت عمیقی است بین این روزهای سرد و آن روزهای سرد.حضور سه اهورایی امروز در پشت میله های تاریک خانه ی اوین در 16 آذر 1386 ؛ یادآور ادامه حیات ننگین استبداد در این ملک طوفان زده است.و امروز در حالی که بیش از نیم قرن از پاشیده شدن خون آن سه یار دبستانی (احمد قندچی – مصطفی بزرگ نیا – مهدی شریعت رضوی ) بر چهره دانشگاه میگذرد؛ چرخه عناد خود کامگان با جنبش های آزادی خواهانه اعم از دانشجویان و زنان و معلمان و کارگران به دور تند خود رسیده است.چرخ انحصار طلبی میچرخد و در هر چرخشش جوانه ای از قامت نحیف جامعه مدنی را می خشکاند. هنوز داغ مرگ غریبانه « اکبر محمدی » در زندان بر قلب جنبش دانشجویی ایران سنگینی می کند.روز دانشجو را در حالی گرامی می داریم که تنی چند از یارانمان به جرم پویایی و رهایی خواهی ؛ سه ستاره شدند و پشت دیواهای دانشگاه جا ماندند تا امروز چشم حسرت بدوزند به گرامیداشت روزی که پیش از این متعلق به آنها بود.روز دانشجو را درفضایی گرامی میداریم که سایه سنگین کمیته های انضباطی ؛ بسیج دانشجویی ؛ نهاد رهبری ؛ و نیروهای امنیتی بر اجتماعات دانشجویی سنگینی میکند.امروز روئسای خود فروخته و دست نشانده دانشگاه ه برای خوشامد مقامات امنیتی ؛ فعالین دانشجویی را قربانی میکنند ، و با ممانعت از فعالیت قانونمند نشریات و تشکلهای مستقل و منتقد دانشجویی سعی بر بستن فضای سیاسی و فرهنگی دانشگاه و به انفعال کشاندن نیروهای دانشجویی دارند.و امسال در سومین 16 آذر دوران حاکمیت دولت نهم ؛ شاهد لغو مجوز و یا به آشوب کشیده شدن مراسم یادبود 16 آذر در بسیاری از دانشگاههای کشور و بازداشت ده هاتن از فعالین دانشجویی بوده ایم.ما هم گام و هم صدا با سایر دانشگاههای کشور ضمن گرامیداشت خاطره شهدای 16 آذر خواستار آزادی بی قید و شرط تمام دانشجویان زندانی هستیم و اعلام میکنیم که تا زمانی که حتی یک دانشجوی معترض در بند باشد، و تاوقتی که نهادهای امنیتی آشکار و پنهان در فضاهای دانشگاهی اعمال نفوذ می کنند و سیل احکام انضباطی به سوی دانشجویان آگاه و منتقد روان است و تا وقتی که اساتید و دانشجویان منتقد از حق تدریس و تحصیل محروم می شوند، دست از مبارزه بر نمی داریم.
یار دبستانی گر بدین سان زیست پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود یادگاری جاودانه تر از بقای خاک.
دانشجویان منتقد و مستقل دانشگاه آزاد گرگان
۱ نظر:
به گُلگشت جوانان،
یاد ما را زنده دارید، ای رفیقان!
که
ما در ظلمت شب،
زیر بال وحشی خفاش خون آشام،
نشاندیم این نگین صبح روشن را،
به روی پایه انگشتر فردا.
و خون ما،
به سرخی گُل لاله
به گرمی لب تبدار بیدل
به پاکی تن بیرنگ
ژاله
ریخت بر دیوار هر کوچه،
و رنگی زد به
خاک تشنه هر کوه،
و نقشی شد به فرش سنگی میدان هر
شهری...
و اینست آن پرنده نرم شنگرفی،
که میبافید
و اینست آن گُل آتشفروز شمعدانی،
که در باغ بزرگ شهر میخندد
و اینست
آن لعل زنانی را که می خواهید
و پرپر میزند ارٍواح ما،
اندر سرود عشرت جاویدتان
و عشق ما
ست لای برگهای هر کتابی را
که میخوانید.
***
شما یاران نمی دانید،
چه
تبهایی، تن رنجور ما را آب میکرد
چه لبهایی، به جای نقش خنده، داغ میشد
و چه امیدهایی در دل غرقاب خون، نابود میگردید
ولی ما دیدهایم اندر نمای دوره خود،
حصار ساکت زندان،
که در خود میفشارد نغمههای زندگانی را.
و رنجی کاندرون کوره خود میگدازد آهن تنها،
طلسم پاسداران فسون، هرگز نشد کارا
کسی از ما،
نه پای از راه گردانید
و نه در راه دشمن
گام زد
و این صبحی که میخندد به روی بامهاتاٍن
و این نوشی که میجوشد درون جامهاتان گواه ماست، ای یاران!
گواه پایمردی ما
گواه
عزم ما
کز رزمها
جانانهتر شد!
ارسال یک نظر