قانون، کردارِ پریقینِ من و توست؛ پس به کردار خویش مومن باشیم!
و باز صفیرِ مصلوبِ صدایِ حقطلبانه و بر حق ماست که سریرِ پر صولتِ صاحبانِ زور و زر و تزویر را ارتعاشی پایدار پیافکنده و نویدی نجاتبخش و رسا، تکیهکرده بر فریادِ آزادیخواهیِ دانشجویانِ حقطلب را به ارمغان آورده است.و ماییم که بر قلل رفیعِ حقطلبی، تعهد و مسئولیتِ خویش را فتوا میدهیم و از خزیدن در کنجِ عافیتطلبیهای صوفیوار هراسناکیم و معنای حیاتِ خویش را در مبارزه و عصیان علیهِ ظالمانِ مسلح و مجهز به انواعِ ترفندهای ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک، هوایدا خواهیم کرد.و اما شمهای ز کارستانِ این اربابانِ قدرت، خویش گویای ظلمتِ خاموشِ سایه افکنده بر دانشگاه میباشد؛ به کدامین دلیل عزت و کرامت و عظمتِ یک دانشجویِ ایرانی را به سخره گرفته و او را از پیش مجرم و خاطی فرض کرده و با نصبِ دوربینهای مداربسته، به خیالِ خویش عزمِ منصرف کردن او از گناه و جرمِ احتمالی را دارید. با چه توجیهی با تکیه بر منافع رانتی، یک جناحِ خاصِ معلومالحال را در دانشگاه یدِ طولا میبخشد و از جانب دیگر با انواع کارشکنیها و تنگنظریها، راه را بر تشکلهای دگراندیشِ دانشجویی سد میکنید. با کدامین برهان قصد و نیتِ انفکاکِ دانشجو از جامعه را در سر میپرورانید و به خیالِ خامِ خویش، چشم او را بر بیعدالتیها و جور و اجحافهای صورت داده شده از جانب حاکمیت میبندید و با تابوی « حرکت سیاسی» از فعال شدنِ دانشجو واهمهای هولناک و پروایی پر درد دارید و بدین طریق است که کمر همت به ایجادِ فضای امنیتی و پادگانی و تکوینِ نهادیِ رعب و وحشت از راهِ ارعابِ خانوادهی دانشجویان، احضار و تعلیق دانشجویان و اعطایِ افتخاریِ انواعِ ستارههای مختلف برای اطفایِ حریقِ بر حق و عصیانیِ دانشجویان در خرمن پر منفعت خویش بر بستهاید.
و این راهِ پر غرورِ ماست که برگِ زرینی در دیوانِ مبارزاتِ آزادیخواهانه و عدالتجویانهی ما رقم خواهد زد و آیندگان بر غریوِ پر مهابتِ ما مباهات خواهند کرد.
قطره قطره مردن
و شبِ جمع را به سحر آوردن
روشنانه زیستن
خاموشانه مردن
مردن با لبخند
و پایان بخشیدن به دودِ تردیدی تاریخی: بودن یا نبودن
سیاوش کسرایی
و باز صفیرِ مصلوبِ صدایِ حقطلبانه و بر حق ماست که سریرِ پر صولتِ صاحبانِ زور و زر و تزویر را ارتعاشی پایدار پیافکنده و نویدی نجاتبخش و رسا، تکیهکرده بر فریادِ آزادیخواهیِ دانشجویانِ حقطلب را به ارمغان آورده است.و ماییم که بر قلل رفیعِ حقطلبی، تعهد و مسئولیتِ خویش را فتوا میدهیم و از خزیدن در کنجِ عافیتطلبیهای صوفیوار هراسناکیم و معنای حیاتِ خویش را در مبارزه و عصیان علیهِ ظالمانِ مسلح و مجهز به انواعِ ترفندهای ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک، هوایدا خواهیم کرد.و اما شمهای ز کارستانِ این اربابانِ قدرت، خویش گویای ظلمتِ خاموشِ سایه افکنده بر دانشگاه میباشد؛ به کدامین دلیل عزت و کرامت و عظمتِ یک دانشجویِ ایرانی را به سخره گرفته و او را از پیش مجرم و خاطی فرض کرده و با نصبِ دوربینهای مداربسته، به خیالِ خویش عزمِ منصرف کردن او از گناه و جرمِ احتمالی را دارید. با چه توجیهی با تکیه بر منافع رانتی، یک جناحِ خاصِ معلومالحال را در دانشگاه یدِ طولا میبخشد و از جانب دیگر با انواع کارشکنیها و تنگنظریها، راه را بر تشکلهای دگراندیشِ دانشجویی سد میکنید. با کدامین برهان قصد و نیتِ انفکاکِ دانشجو از جامعه را در سر میپرورانید و به خیالِ خامِ خویش، چشم او را بر بیعدالتیها و جور و اجحافهای صورت داده شده از جانب حاکمیت میبندید و با تابوی « حرکت سیاسی» از فعال شدنِ دانشجو واهمهای هولناک و پروایی پر درد دارید و بدین طریق است که کمر همت به ایجادِ فضای امنیتی و پادگانی و تکوینِ نهادیِ رعب و وحشت از راهِ ارعابِ خانوادهی دانشجویان، احضار و تعلیق دانشجویان و اعطایِ افتخاریِ انواعِ ستارههای مختلف برای اطفایِ حریقِ بر حق و عصیانیِ دانشجویان در خرمن پر منفعت خویش بر بستهاید.
و این راهِ پر غرورِ ماست که برگِ زرینی در دیوانِ مبارزاتِ آزادیخواهانه و عدالتجویانهی ما رقم خواهد زد و آیندگان بر غریوِ پر مهابتِ ما مباهات خواهند کرد.
قطره قطره مردن
و شبِ جمع را به سحر آوردن
روشنانه زیستن
خاموشانه مردن
مردن با لبخند
و پایان بخشیدن به دودِ تردیدی تاریخی: بودن یا نبودن
سیاوش کسرایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر